تو اتاق پایینی جلوی گرمای مستقیم بخاری دراز کشیدم و پاهام رو به قسمت گرم دیوار چسبوندم، قبل از این که یا بهتره بگم بعد سرسری خوندن جزوه ی اول و حالا که میخوام برم سمت احیا، اومدم بنویسم و یه مقدار از شلوغیای تو سرم رو اینجا جا بذارم.

تو موقعیتی هستم که دوشنبه و پنج شنبه امتحان دارم، از یک درس اما امتحان هایی کاملا متفاوت، ته دلم میدونم هر دو قراره بخیر بگذرن اما دلیل نمیشه استرس همیشگی قبل امتحان و بخصوص این دو رو که اولی هم جنگ اعصاب استادی داره رو نداشته باشم، همینان که پیر میکنن آدمو و تعداد موهای سفید رو بیشتر، حالا اگه کسی غیر از خودم بخونه لوس بنظرش میاد اما شناختی که از استاد دارم و ظلم بی انصافانه ای که بهمون میشه رو نمیتونم هضم کنم و روند فرسایشی داره. چه اشکالی داره مگه امتحان عادی گرفتن؟ نرمال گرفتن؟

خلاصه که میگذره هر دو، همه چیز تا بحال گذشته و پره هم میگذره و اینترنی هم و امیدوارم همه شون بدون مشکل خاصی برای من و بقیه بگذره

اتفاق جدیدی که پیش اومده درخواست همکاری به عنوان طراح با برندیه که اسم قشنگی داره و تازه کاره، اما شروع خوبی بنظر قراره داشته باشه، گفتن که طی یک هفته الی ده روز آینده قراره قرار داد تنظیم کنن و امضا کنیم و تقریبا چیزایی که تو سرم بوده به واقعیت بپیونده

مثل کلاس المپیاد خیلی سال پیش که سوال آسونی بود و جواب رو پیچوندم چون قبل ترش استاده گفته بود اگه آسونه بدونین اشتباهه اما بعد تر فهمیدیم همون آسونه درست بوده، الآن هم فکر میکنم چنین ساده پیش رفتن برا رویای قشنگم باعث ناواقعی تر شدنش میشه اما خب فقط میتونم وایسم و منتظر باشم و نتایج خوب دلم بخواد. جدی جدی اگر نون جدیم نمیگرفت و باعث نمیشد از همون جاهای ریز ریز خیلی ریزم شروع کنم و اتفاقات زنجیروار بعدی که همه شون هم خوشایند نبودن پیش نمیومد به اینجا ختم نمیشد، که قطعا ختم نیست و شروعه هنوز.

سر همین بود که دیروز اولین قرار کاری نسبتا رسمی م رو داشتم:)) با لباسی که سعی کرده بودم رسمی تر باشه، کت مشکی و کیف چرم قهوه ای و دسکش مشکی:)) 

باید روزا رو گذروند دیگه بهرحال، یادم باید بیارم که شب امتحان بافت تو همون چند ساعت با حال خوب تونستم جمع کنم مباحث رو و نمره ی خوبی بیارم، حالا هم همون آرامشو لازم دارم، و باید خودم خودم رو قبول داشته باشم که کیفیت درس خوندنام چقدر نسبت به قبل تر ِ نزدیک فرق کرده.

با دلی که احساسات متناقضی داره برم برای ادامه ی روزم و امیدوارم مفید بگذرونمش.

عنوان؟ کاملا یهو توییت ریت کرده ی نون به ذهنم اومد.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها